مصاحبه ها (238)
در این قسمت میتوانید بە آرشیو مصاحبە ها دسترسی داشتە باشید
ناظم دباغ در گفتگو با ایران اینترنشنال : ناظم دباغ: کمیسیون بررسی و تحقیق مسأله «مصطفی سلیمی» در اقلیم کردستان تشکیل شد
منتشر شده در مصاحبه ها«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران گفت: به دستور حکومت اقلیم کردستان؛ کمیسیون بررسی و تحقیق مسأله «مصطفی سلیمی» تشکیل شده است و نتیجه آن نیز در آینده اعلام خواهد شد.
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران در گفتوگو با تلویزیون «ایران اینترنشنال» در مورد «مصطفی سلیمی» زندانی زندان سقز گفت: امروز شاهد بازی زشت بعضیها هستیم که برای ضربهزدن به شکوه و شهرت حکومت اقلیم کردستان عراق و اتحادیه میهنی اقلیم کردستان انجام میدهند و برای رسیدن به هدفشان شروع به اتهامزدن کردهاند. به همین دلیل، نخست وزیر و معاون نخست وزیر حکومت اقلیم کردستان عراق؛ تصمیم گرفتند برای برطرف کردن این اتهامزنی یک کمیسیون بررسی و تحقیق در این زمینه تشکیل بدهند و نتیجه آن نیز در آینده اعلام خواهد شد.
وی همچنین گفت: در این کمیسیون، افرادی موجه و شخصیتهایی حضور خواهند داشت که کار اصلیشان در این زمینه است و امیدواریم که انشاءالله حقیقت این قضیه مشخص شود و نتایج آن به اطلاع عموم مردم برسد.
نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران در مورد تشکیل کمیسیون بررسی و تحقیق مسأله «مصطفی سلیمی» گفت: این کمیسیون به دستور «قباد طالبانی» معاون نخست وزیر حکومت اقلیم کردستان اعلام شد و شخص نخست وزیر حکومت اقلیم کردستان نیز در جریان امور قرار دارند و منتظر هستند که این کمیسیون، نتایج بررسی و تحقیق خود را به حکومت اقلیم کردستان اعلام کند و وقتی هم که نتایج اعلام شد کلیه کسانی که شاکی هستند از این مسأله و جریان، مطلع خواهند شد.
وی افزود: از یک طرف متأسفانه در روزهای اخیر، بازیهای کثیف سیاسی توسط بعضی گروهها و افراد با نیتهای شومی که دارند؛ شروع شده است و میخواهند از آب گلآلوب ماهی بگیرند و قضیه را پیچیده بکنند. هر کسی هم بر اساس منفعت و اهداف خود، نسبت به انتشار اخبار این رویداد اقدام میکند. از طرف دیگر، بعضی از گروهها، مؤسسهها و انجمنهای حمایت از حقوق بشر از حکومت اقلیم کردستان درخواست کردند که این کمیسیون بررسی و تحقیق تشکیل شود و دیدیم که این کمیسیون، توسط حکومت اقلیم کردستان تشکیل شد.
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران در پایان سخنانش اظهار داشت: در اینجا تأکید میکنم برای مسأله اعدام «مصطفی سلیمی» متأسفم؛ چون جان یک انسان از دست رفته است، ولی بهتر بود رسانهها به دنبال کشف حقیقت این شخص بگردند که 15 سال در زندان بود و به اعدام محکوم شده بود؛ نه اینکه آن را در ردیف و همسو با شخصیتهای برجسته، سیاستمداران کُرد، فعالان حقوق بشر و همچنین فعالان اجتماعی قرار دهند و به گونهای وانمود کننند که کُردها غیر از «مصطفی سلیمی» هیچ کسی را در این راه از دست نداده است.
رسانه ها
رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در تهران در گفتگو با آنا: کردها برای سفر نوروزی به اقلیم کردستان مشکلی ندارند/اهداف مغرضانه برای برهم زدن روابط تهران و اربیل
منتشر شده در مصاحبه هارئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در تهران با بیان اینکه از جانب ایران و اقلیم کردستان هیچ مشکلی برای تردد زمینی و هوایی کردها وجود ندارد، گفت: جریانها و عواملی وجود دارند که موافق همکاری اقلیم کردستان و ایران نیستند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، ایران و اقلیم کردستان عراق در یک سال اخیر روابط پرنوسانی داشتهاند. از سویی در مقطعی از اوضاع نامساعد و بیثبات عراق، این اقلیم به تعبیر آمریکاییها مرکز رصد فعالیتهای ایران شد و از سوی دیگر ایران با حملات موشکی خود مواضع تروریستهای آمریکایی را در کرکوک هدف قرار داد تا دست تروریستها را قطع کند.
با وجود این، دو طرف همواره بر لزوم حفظ ثبات و امنیت منطقه بهویژه در عراق و حفظ حاکمیت ملی ایران کشور تأکید کردهاند. یکی از عواملی که موجب افزایش و استحکام روابط میان تهران و اربیل شده، شخص ناظم دباغ، رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در ایران است.
دباغ در گفتگو با خبرنگار حوزه غرب آسیا و محور مقاومت گروه بینالملل خبرگزاری آنا درباره گزارشات مغرضانهای که برخی رسانهها منتشر و وی را بیشتر حامی سیاستهای ایران خواندهاند تا اقلیم کردستان، گفت: جریانها و عواملی وجود دارند که موافق همکاری اقلیم کردستان و ایران نیستند و نمیخواهند ما واقعیت روابط خود را به ایران منتقل کنیم. من در تهران نماینده حکومت اقلیم کردستان هستم و نه نماینده ایران. بهشخصه به جغرافیای سیاسیای اعتقاد ندارم که در آن روابط مستحکم با جمهوری اسلامی ایران محکوم شود.
ناظم دباغ، رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق
وی افزود: در تاریخ ثابت شده است هرگاه در مواقع فشار و نیاز کُردها از کسی کمک بخواهند، جمهوری اسلامی ایران به یاری آنها خواهد شتافت؛ به همین دلیل کسانی که اینگونه شایعات را مطرح میکنند؛ درک سیاسی درستی ندارند و در چارچوب بسیار محدودی فکر میکنند.
رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در تهران تصریح کرد: من از سال ۲۰۰۷ تاکنون نماینده اقلیم کردستان در ایران هستند و به این موضوع افتخار میکنم، طبعاً اگر مواضع من برخلاف سیاستهای اقلیم کردستان عراق باشد، باید تاکنون من را برکنار میکردند؛ به همین دلیل کسانی که اینگونه شایعات را مطرح میکنند افرادی کوتهبین هستند. من به این موضوع افتخار میکنم که در مدتی که در ایران حضور دارم توانستهام وضعیت روابط میان ایران و اقلیم کردستان را به سطح خوبی برسانم و این روابط خوب همچنان ادامه دارد.
دباغ در پاسخ به این سؤال که با توجه به ترددهایش میان ایران و اربیل، منزل مسکونیاش در کجا قرار دارد، گفت: خانه و زندگی من در تهران است، ولی فرزندانم در اربیل سکونت دارند. علاوه بر این، همه ترددهای من میان تهران و اربیل با اهداف کاری انجام میشود.
وی انتشار برخی شایعات درباره احتمال انتخاب فرد دیگری به جای وی به سمت نمایندگی دفتر اقلیم کردستان عراق در ایران را رد و تصریح کرد: تاکنون چنین موضوعی از سوی اربیل مطرح نشده است، ولی امیدوارم این اتفاق بیفتد، زیرا من به دلیل کهولت سن بسیار خسته شدهام. من باید سن ۶۶ سالگی از کار بازنشسته میشدم، ولی همچنان به فعالیت دیپلماتیک مشغول هستم. به اقلیم کردستان اطلاع دادهام که اگر فرد مناسبی به جای من پیدا کردند به این سمت منصوب کنند.
دباغ درباره روابط میان ایران و اقلیم کردستان گفت: ما خاطرات خوبی از روابط میان ایران و اقلیم کردستان داریم، ولی نوسان در هر نوع رابطه وجود دارد. با وجود این، خوشبختانه به این دلیل که هر دو طرف معتقدند باید روابط دوجانبه برقرار باشد، مشکل خاصی در نوع روابط دو طرف به وجود نیامده است و هرگونه مشکل جزئی به راحتی حل میشد.
ناظم دباغ درباره سفرهای نوروزی کُردهای مقیم ایران به کردستان عنوان کرد: نه از جانب ایران و نه از طرف اقلیم کردستان هیچ مشکلی برای تردد زمینی و هوایی کردها وجود ندارد. ما مدتها پیش موضوع ایجاد گذرگاههای جدید را در نواحی مرزی میان اقلیم کردستان و ایران مطرح کردیم که تا کنون دولت عراق دستوری در این زمینه صادر نکرده است.
نماینده اقلیم کردستان در ایران: طرح ادعای جبران خسارت ناشی از شیمیایی کردن حلبچه مسئله حیثتی کُردها است/ اختلاف نظر شیعیان عراقی منجر به طولانی شدن معرفی نخست وزیر شد
منتشر شده در مصاحبه هانماینده اقلیم کردستان در ایران ضمن تایید رفتار رهبر حزب دموکرات کردستان عراق در طرح مجدد این موضوعات گفت: اگر مسئله شیمیایی کردن حلبچه پیگیری حقوقی نشود، این قضیه دوباره تکرار میشود.
«ناظم دباغ»، نماینده اقلیم کردستان در ایران، در واکنش به درخواست مسعود بارزانی از دولت عراق مبنی بر جبران خسارت حمله شیمیایی حلبچه به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: وظیفه مسئولین کرد این است که به دولتهای عراق یادآوری کنند در حکومتهای قبلی و به ویژه در زمان صدام حسین چه آسیبهایی به کُردها وارد شد.
او ضمن تایید رفتار رهبر حزب دموکرات کردستان عراق در طرح مجدد این موضوعات خاطرنشان کرد: اگر مسئله شیمیایی کردن حلبچه پیگیری حقوقی نشود، این قضیه دوباره تکرار میشود.
دباغ ادامه داد: در روابط کشورها مسائل سیاسی و تاریخی وجود دارد به عنوان مثال مسائل زیادی در روابط ایران و عراق و یا سایر کشورها با یکدیگر وجود دارد که این مسائل و مشکلات باید در مناسبات مطرح شوند. بنابراین پرداخت خسارت شیمیایی کردن حلبچه، جریمهای است که همیشه باید یادآوری شود مانند کشتار ارمنیها در ترکیه، که مسئله حیثتی است.
نماینده اقلیم کردستان در ایران در رابطه با علت طولانی شدن معرفی نخست وزیر جدید در عراق تصریح کرد: با توجه به اینکه طبق قانون اساسی عراق نخست وزیر باید از میان شیعیان این کشور انتخاب شود، این جریان هنوز به توافق نرسیدند و تا امروز که آخرین فرصت است هیچ تمهیدی در این مورد دیده نشده است. در واقع نبودن هماهنگی، توافق و همنظری میان گروههای شیعه در عراق باعث طولانی شدن معرفی نخست وزیر جدید در عراق شده است.
دباغ در خصوص موضع کردها در برابر نخست وزیر جدید اظهار کرد: یکی از شرایطی که فراکسیون کُرد به عنوان جزئی از تشکیلات پارلمان عراق برای نخست وزیر آینده در نظر دارد این است که هر کسی نخست وزیر شود باید در چارچوب قانون اساسی عراق پایبند به مطالبات و حقوق کُردها باشد.
نماینده اقلیم کردستان در ایران در ارزیابی امکان ائتلاف شیعیان با کُردها برای معرفی نخست وزیر جدید یادآور شد: این ائتلاف باید بهوجود بیاید و امیدوار به شکلگیری آن هستیم اما تا این لحظه نشانهای از شکلگیری این ائتلاف وجود ندارد.
یادداشت «ناظم دباغ» در روزنامه «کوردستان نوی» / برنامه انتفاضه و آزادسازی شهر دهوک
منتشر شده در مصاحبه هابنده با تصمیم دفتر سیاسی اتحادیه میهنی کردستان برای شرکت در فعالیتهای خارج، بر علیه استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در فروردین ماه سال 1990 به همراه هیئتی عازم پاریس شدیم، بنا به دلایلی به مدت چند ماه در پاریس ماندم.
برای ثبت در تاریخ، لازم است ذکر شود که روانشاد جناب آقای مام جلال، در آن موقع در دیدارهای خارجشان در لندن و در پاریس هم که بنده، همراهشان بودم، درباره این صحبت میکردند که صدام، به کویت حمله خواهد کرد و آن را اشغال میکند و آنچه جای حیرت داشت؛ این بود که فرانسویها فکر میکردند این یک خواب است، که آقای دکتر «احمد بامرنی» نماینده اتحادیه میهنی کردستان هم در آنجا حضور داشت.
در نامه مام جلال به شورای رهبری چه چیزی ذکر شده بود؟
دیدیم که صدام در تاریخ 2/8/1990 به کویت حمله و آن را اشغال کرد. کارهای من تمام شد، تصمیم گرفتم که به کردستان برگردم، جناب مام جلال، صلاح دیدند که در سوریه به دیدارشان بروم و از آنجا به کردستان برگردم.
در روز 5/8/1990 از طریق فرودگاه پاریس به سوریه رفتم و به مدت یک هفته در آنجا ماندم؛ در این مدت، چند بار، خدمت مام جلال رسیدم و تصمیم گرفتند که نامهای به دفتر سیاسی و روانشاد کاک نوشیروان بنویسند. این نامه حاوی دو نکته مهم بود: نخست اینکه در مورد تعدادی از موضوعات و همچنین حرف و حدیثهایی از بطن شورای رهبری و دفتر سیاسی نکاتی را مدنظر داشتند و دوم اینکه در مورد ابراز خوشحالی خود درآینده، بعد از گرفتن کویت نکاتی را ذکر کرده بودند، و معتقد بودند که صدام را به حال خود رها نمیکنند تا در کویت بماند و مطمئناً به او حمله خواهند کرد و او را اخراج میکنند؛ به همین دلیل ضروری است که اتحادیه میهنی نیز خود را برای اخراج عراق از کویت و شکست نیروهایش آماده کند، ملت کُرد و نیروهای پیشمرگه هم برای رهبری مقاومت و همکاری تمام و کمال با اعضای جبهه کردستانی خود را آماده کنند. همچنین نوشته بود که او هم در خارج از کشور، برای این مهم تلاش میکند و جبهه کردستانی هم بر روی روشی به اتفاق نظر برسند که جناب مام جلال در بیرون، آن را رهبری کند و اگر انتفاضه (مقاومت) شد، جناب کاک مسعود هم در داخل، آن را رهبری کند.
واضح است در 12/8/1990 که از راه دمشق به تهران برگشتم و در تهران با کاک «قادر حاجی علی» دیدار کردم و بعدها به اتفاق همدیگر به شورای رهبری اتحادیه میهنی در قاسمهرهش برگشتیم.
نشست شورای رهبری تصمیم گرفت
نشست اتحادیه میهنی و شورای رهبری برگزار شد و در مورد نکاتی که مام جلال در نامهاش ذکر کرده بود؛ بحث و گفتوگو شد، تعدادی نظر متفاوت هم وجود داشت، بخصوص در مورد شیوه گفتوگو با صدام حسین که همه آنها به غیر از بنده و «ماموستا چهتو»، معتقد به بازنگری این نظرات بودیم.
در مورد انتفاضه و آمادهسازی، همه همرأی بودیم و تصمیم گرفته شد که کاک نوشیروان سرپرستی برنامهریزی برای انتفاضه، به همراه تنظیم فرماندهی عمومی نیروهای پیشمرگه را برعهده داشته باشد؛ که آن زمان با مدیریت جناب کاک «ملازم عمر» و اعضای دوستان کاک «شیردل حهویزی»، «نقیب خلیل»، کاک «شیخ جعفر»، «مام رستم»، کاک «حامد حاجی خالد» و چند عضو و فرمانده توانمند از نیروهای پیشمرگه و مرکز فرماندهی همکار بودند، همچنین تنظیمات داخل شهر هم برای تأسیس شانههای مسلح فعال شود.
اتحادیه میهنی کردستان شروع به برقراری ارتباط کرد و با گروههای سیاسی کردستان بخصوص با حزب دمکرات کردستان چندین جلسه برگزار کرد.
در ماه 9/1990 به پاریس سفر کردم، در آن زمان جناب کاک سعود به همراه هیئتی عالی رتبه به قاسمهرهش آمده بود و میهمان دفتر سیاسی اتحادیه میهنی بودند و در آنجا برنامه کلی نحوه تقسیم محورهای مقاومت مشخص شد.
انتفاضه بدین شیوه برنامهریزی شده بود
بر اساس برنامهای که زندهیاد کاک نوشیروان تنظیم کرده بود؛ تصمیم گرفته شد که برای همه محورها براساس اینکه چه کسی بیشترین نیرو را در اختیار دارد، مسئولی تعیین شود. مسئولیت آغازین، بر عهده آنها باشد و طرف دیگر هم جانشین خواهد بود و همچنین گروههای دیگر هم لحاظ شوند.
آنچه که در اینجا حائز اهمیت است در جلسات جبهه کردستانی بنا به پیشنهاد مام جلال و اتحادیه میهنی، تصمیم گرفته شد بهجای منتشرکردن بیانیه عفو عمومی، فراخوان آشتی عمومی اعلام شود، به همین دلیل، در آغاز افراد مسلح وابسته به حکومت بعث، اعتماد و حس بیشتری نسبت به این اطمینان کردند و در کنار این، اتحادیه میهنی متضرر اصلی رفتار افراد مسلح وابسته به حکومت بعث در گذشته بود که صدها شهید پیشمرگه و فرمانده و تنظیمات خود را بهدست آنها از دست داده بود.
وقتیکه در ماه 10/1990 به شورای رهبری برگشتم، صحبت در مورد این بود که برای همه محورها مسئول تعیین شود و هر یک از اعضای دفتر سیاسی نیز به عنوان مسئول یک استان انتخاب شد؛ به غیر از دهوک که برای آن هیچ کسی تعیین نشد.
واضح است که در آن زمان، جناب کاک «کوسرهت» عضو دفتر سیاسی نبود، ولی همچون عضو شورای رهبری با شایستگی، شهامت و توانمندی در رهبری شهر اربیل، این مسئولیت به ایشان سپرده شد.
کاک «ملازم عمر» برای استان سلیمانیه کاک «فریدون عبدالقادر» برای استان کرکوک و همانطور که اشاره کردم کاک «کوسرهت» نیز برای استان اربیل و جناب کاک نوشیروان هم به همراه کاک «مسعود بارزانی» به عنوان فرمانده کل نیروهای پیشمرگه کردستان انتخاب شدند.
من هم در تعجب بودم که برای بنده جایی تعیین نشده بود؛ نزد کاک نوشیروان رفتم، منتظر جلسه بودم، گفتم به چه دلیل برای بنده هیچ جایی و کاری در برنامه مقاومت تعیین نشده است؟
در جواب گفت: نمیدانستم که به این زودی برمیگردی؛ من هم در ادامه گفتم: کاک نوشیروان شما میدانستید مهلت من یک ماه بود و دیدید که برگشتم، (مشخص بود که ایشان پیش خودش حساب کرده بود که من هم مثل دیگر دوستان که به سفر خارج میرفتند، دیر برمیگردند، من هم دیر برگردم).
نخواستم در این سربلندی بینصیب باشم
گفت: خیلی خُب فقط دهوک مانده، آیا به آنجا میروی؟ من هم گفتم با افتخار من پیشمرگهام، هر جایی باشد میروم و نمیخواهم در این سربلندی بینصیب باشم. گفت: خیلی خُب.
در آن زمان جناب «ملازم عمر» و فرمانده «دارا توفیق»، در منزلش بودند. گفتم: در دهوک چه کاری انجام دهم، من در آنجا کسی را نمیشناسم و نه نیروی آنچنانی پیشمرگه باقی مانده است که به همراه خود به آنجا ببرم، به همکاری شما و دفتر نظامی نیاز دارم.
کاک نوشیروان جواب امیدوارکنندهای به من نداد، ولی جناب کاک «ملازم عمر» گفت: ناظم نگران نباش، اگر به آنجا بروی من همکاری میکنم، در اینجا لازم است که یک بار دیگر از کاک «ملازم عمر» تشکر کنم.
در همانجا تصمیم گرفته شد که با زندهیاد «نقیب خلیل»، همه پیشمرگههای منطقه بادینان را جمع کنیم، کاک «نقیب خلیل» به عنوان فرمانده کل نیروهای پیشمرگه منطقه بادینان و بنده هم به عنوان مسئول و سرپرست شروع به کار کردیم.
درخواست یک نیروی ویژه کردم که همراهمان باشند، این بود که با دستور کاک «ملازم عمر» و با حضور کاک «عثمان شارستینی» با نیروهای خود در حدود 50 پیشمرگه که همراهشان بودند؛ همراه ما باشند. مشغول ارتباطات و آمادهسازی بودیم، در کل توانستیم نیروی 180 نفری از پشمرگههای قهرمان منطقه بادینان را آماده کنیم که نزد ما در اردوگاه زیویه و در ایران بودند.
تنها برادران کومله در بادینان بودند
این چند ماه، در سطح بالا مشغول برنامهریزی بودیم، همچنین در منطقه بادینان مشغول اطلاعرسانی تنظیمات اتحادیه میهنی کردستان و گردان پارتیزانی اتحادیه بودیم که با سرپرستی شهید «حسن سلیم» و تعدادی از دوستان در آنجا بودند.
بدون شک، بایستی به این اشاره کنیم که آن زمان، فقط تنظیمات برادران کومله در آنجا بودند و دست بالایی داشتند.
در ارتباط با برادران پارتی
یکی از آخرین روزهای بهمن ماه سال 1991 جناب کاک کوسرهت که منزلشان در مهاباد بود و در خانه دو طبقهای که فقط یک دیوار مشترک داشیتم و با همدیگر زندگی میکردیم، گفت: بیا به مهاباد برویم، در آنجا هم سری به راژان و جناب کاک مسعود بارزانی بزنیم، برای چند روز به اتفاق هم به مهاباد رفتیم، فکر کنم اواخر ماه شوبات (بهمن) بود، اواخر شب، کاک کوسرهت به درب میان خانه ما و خودش زد و گفت: اگر خبر خوبی بهت بدهم چیکار برایم میکنی؟ گفتم: مطمئن باش هر آنچه شایسته شما و درخواست خودتان باشد.
گفت: هپیمانی به کویت حمله کرد، باید فردا به کاک مسعود سری بزنیم و به قاسمهرهش برگردیم و خودمان را آماده کنیم.
به اتفاق همدیگر، صبح زود به راژان رفتیم و در آنجا با کاک مسعود و تعدادی از اعضای دفتر سیاسی حزب دمکرات دیدار کردیم. در مورد وضعیت پیش آمده صحبت کردیم و کاک کوسرهت از جناب کاک مسعود درخواست کرد و گفت: بر اساس توافق، بایستی شما به قاسمهرهش تشریف بیاورید و رهبری ما را برعهده بگیرید، همانطور که مام جلال هم در خارج، جبهه کردستانی را رهبری میکنند.
در همانجا از طریق پیرانشهر به قاسمهرهش برگشتیم و مشغول آمادهسازی، تشکیل جلسات و ارتباط با پارتیزانهایی شدیم که در سطوح پایینتری از ما بودند، از همه آنها نزدیکتر به شورای رهبری که همچون دروازه ارتباط و انتفاضه هم بود، گردان پارتیزانی کاک «عمر بگ» و پسرش کورده بود.
در برنامههای پارتیزانی جناب کاک نوشیروان درخواست کرد که کاک «عزیز بگ» در منطقه رانیه فعالیت کند؛ چون مردی متخصص و دلسوز بود و اسم او را «پیره ههلو» (عقاب پیر) گذاشت و از طریق دستگاه بیسیم که همراهشان بود؛ ارتباط برقرار شد و گفتند که آمادهاند و با شانههای مسلح و رهبری در ارتباط هستند.
صبح روز 5/3/1991 خبر آمد که در رانیه انتفاضه شده و شهر رانیه پاکسازی شده است، ولی متأسفانه کاک «کلی نبی» و تعدای از افراد شهید شدهاند.
در دفتر سیاسی جلسه برگزار شد و تصمیم گرفته شد نیروهای قاسمهرهش در سریعترین زمان ممکن راه بیافتند و به کاک مسعود هم خبر داده شد که انتفاضه شروع شده است و منتظر شما هستیم.
روز 6/3/1991 تصمیم گرفته شد نیروهای بنده به همراه آنهایی که میخواهند به سمت پایین حرکت کنند که در میان آنها خواهر محترم «هیرو خان» که در آن زمان در قاسمهرهش بود، به همراه نیروی رهبری آماده بودند و همگی به سمت رانیه حرکت کردیم و توسط کاک «عزیز بگ» مورد استقبال قرار گرفتیم.
دستور آزادسازی مناطق دیگر صادر شد
صبح همان روز، جناب کاک نوشیروان به رانیه آمد که کاک کوسرهت و شهید «حسن کویستانی» و کاک «شیردل حهویزی» و تعدادی از اعضاء و فرمانده نیروهای پیشمرگه هم همراهشان بودند.
در روزهای 7، 8، 9 و 10/ 3/1391 همه مناطق چهارقورنه، سرچاوه و تا کوی سنجق و سلیمانیه آزاد شدند.
بعد از آمدن جناب کاک مسعود و آزادسازی بیتواته، کاک نوشیروان و کاک مسعود مقرشان را به بیتواته بردند و روز 10/3 بنده به کویه رفتم. در آن زمان، نامهای از جناب کاک مسعود به دستمان رسید که آمادهایم و میخواهیم به سمت بادینان حرکت کنیم، چونکه قرار است 11/3 شهر اربیل آزاد شود و از آنجا به سمت دهوک برویم.
خیلی سریع به رانیه و بیتواته برگشتم و پیش کاک مسعود رفتیم، کاک نوشیروان به ما اطلاع داد که منطقه حریر و باتاس و رواندز هم آزاد شدهاند، به همین دلیل به حریر برویم و از آنجا به همراه شهید «حسن کویستانی»، شهید «دلشاد حسن» و شهید «تحسین کاوانی» خودمان را برای رفتن به بادینان و دهوک آماده کنیم؛ که هر سه نفر جان پاکشان را به کُرد و پیشمرگه تقدیم کردند و شهید شدند.
روز 11/3 از حریر با من تماس گرفتند و شب 12/ 3 به دنبال کاک «عبدلموهیمن» میگشتم، چون مسئول نیروی پیشمرگه حزب دمکرات در منطقه بادینان بود، تا مطلع شوم که برنامه آنها برای رفتن به چه شکلی خواهد بود.
شب در منزل «حسین آقای سرچیا» چشمم به یک مسئول ایرانی افتاد که همراهش بود، او را میشناختم. خواستم او را به اسم خودش صدا بزنم، دهنم را باز نکرده بود، گفت: حاجی علی! با تبسم احوالش را پرسیدم و به حاجی علی خیرمقدم گفتم.
واضح است که در مورد اوضاع بیخمه صحبت شد و من هم گفتم: «من خودم را با آن مشغول نمیکنم، به عنوان نماینده اتحادیه میهنی نامهای را به کاک «عمر آقای سورچی» دادم، مشخص است که از این کار هدفی داشتم، پیامی هم به شهید حسن و شهید دلشاد فرستادم که با عجله، نمایندهشان را برای تحویل وسایل به بیخمه بفرستند.»
همانطور که در مورد آن صحبت شد؛ بایستی منتظر باشیم تا اربیل و راه فاییده کنترل شود، آنوقت به همراه نیروی برادران پارتی به سمت دهوک حرکت کنیم.
یاد این افتادم که اگر اینطوری شود، بایستی اتحادیه میهنی همچون دنبالهرو؛ به همراه نیروهای پارتی به دهوک برود، نیروی آنها نزدیک به 1500 تا 1600 پیشمرگه بود.
بدین شیوه از پل قندیل عبور کردیم
خداحافظی کردم و برای دیدن شهید «تحسین کاوانی» به حریر رفتم و به ایشان گفتم: کاک تحسین نمیتوانیم کاری انجام دهیم تا ما زودتر از راه آکری برویم؟ ، گفت: بله، ولی تو آمادهای بروی؟ گفتم به اطمینان خاطر میروم. گفت: امشب تماس میگیرم و فردا به شما خبر میدهم.
این بود که با تنظیمات آکری تماس گرفت که در آنزمان کسی به نام «نقیب فیصل» که افسر پولیس بود؛ سرپرستی شانههای مسلح و تنظیمات را برعهده داشت، گفت: همین کار را میکنیم، بامداد 13/3 شروع میکنیم و با اطمینان موفق میشویم.
در هنگام ظهر، ماشین را بر سر جاده در منطقه پل قندیل میآوریم و آنها را به آن طرف میبریم. در حقیقت، خیلی راستگویانه این کار را کردند و در ابتدا «نقیب خلیل» و یکی پس از دیگری همه ما از آنجا عبور کردیم. برای غروب هم در آکری غذا خوردیم و استراحت کردیم.
در اینجا ضروری است که در مورد شانههای مسلح نیروی کاک «سواره عباس آقا» صحبت کنم، که در آنزمان از طرف حکومت عراق، حفاظت منطقه شیخان به آنها سپرده شده بود. تا متوجه حضور ما شدند همگی از منطقه، دور شدند و کار ما را آسان کردند و در واقع با ما همکاری کردند.
برای روز بعد، از راه شیخان با ماشین به سمت دهوک حرکت کردیم. واضح است که همان شب از راه بیسیم به ما اطلاع داده بودند که دهوک هم آماده است و فردای روز 14/3/1991 وقتیکه به همراه نیرو به دهوک رسیدیم، شهر دهوک کاملا آزاد شده بود، برادران تنظیمات شهری و پارتیزانها بر دهوک مسلط شده بودند. آنهایی که به یاد دارم همچون مسئول تنظیمات اتحادیه میهنی عبارت بودند از؛ کاک «عارف روشدی»، کاک حسین برادر شهید «نقیب خلیل»، برادر «صدیق آمدی»، «صادق عمر سندی»، «علی شعبان» و چند کادر دیگر.
نامه نهایی برای کاک نوشیروان فرستاده شد
از اداره آتشنشانی دهوک که همچون مقر تعیین شده بود، در همانجا کاک سهرکهوت که کادر باسوادی بود و مسئول دستگاه بیسیم ما را برعهده داشت، خیلی سریع بیسیم را راه انداخت و پیامی برای کاک نوشیروان فرستاد که در آن زمان، اسم کاک نوشیروان «مولود» و اسم بنده هم «سهند» بود. از سهند به مولود، به او اطلاع داد که ساعت 2:35 بعدازظهر امروز 14/3 ما به دهوک رسیدیم و شهر بهطور کلی آزاد شد.
به غیر از نیروهای اتحادیه میهنی با مسئولیت «حسن سلیم» که مسئول نیروهای پارتیزانی آنجا بود، نیروهای برادران حزب دموکرات در آنزمان با سرپرستی کاک دکتر «کمال کرکوکی» به همراه «پارتی گهل» (حزب ملت) در آزادسازی دهوک مشارکت داشتند.
وقتیکه پیام مورد نظر به دست کاک نوشیروان میرسد؛ به همراه کاک مسعود هر کدام در یک اتاق و در کنار یکدیگر بودند (این حرفهای کاک «حسین سنجاری» است که در آن موقع، همراه کاک نوشیروان بود)، بلند میشود و به سمت کاک مسعود میرود و همچون یک مژدگانی میگوید کاک مسعود این نابلد ماست که به تنهایی مثل اتحادیه میهنی به دهوک رسیده است، کاک مسعود هم بهجای تقدیر میگوید: قرار بود که همگی به اتفاق هم به دهوک بروند، شاید به برادران ما کلک زده است، نباید بدون آنها میرفتند.
فردای آن روز، نیروهای برادران حزب دمکرات همگی به دهوک رسیدند و در آنجا همدیگر را دیدیم که عبارت بودند از: کاک «عبدالموهیمن»، «زعیم علی»، کاک «بابکر زیباری» و تعدادی از فرماندهان و کادرهای دیگر که اسامی همه آنها را به یاد ندارم و به توافق رسیدیم که از این به بعد، با یکدیگر همکاری کنیم.
برگشتن مام جلال و حملات دشمن
در روز 16/3 حکومت عراق در منطقه فاییده شروع به حملات و هجوم به نیروهای پیشمرگه و همچنین شهر دهوک کرد، شهید «حسن سلیم» در این جنگها با چندین پیشمرگه شهید شدند، پیام هم آمد که جناب مام جلال از سوریه به همراه تعدادی کادر و فرمانده از راه فیشخاپور به کردستان برمیگردند، از جمله؛ زندهیاد «جبار فرمان»، کاک «احمد بامرنی» و از دفتر ریاست اتحادیه میهنی هم نیروی ریاست با سرپرستی دکتر «کریم» به زاخو آمدند، همگی برای استقبال جناب مام جلال به زاخو رفتیم.
جناب مام جلال روز 25/3 از راه فیشخاپور به کردستان برگشت؛ که رسیدند در آغاز به زاخو رفتند و جلوی درب فرمانداری این شهر، با حضور جمعیت کثیری از مردم، مطالب مهم و باارزشی را قرائت کردند، بعداً با تعدادی از شخصیتها و گروههای سیاسی هم دیدار کردند.
فردای همان روز، به سمت دهوک حرکت کردند و در همان زمان، کاک «جبار فرمان» را به سمت جنگهای فاییده فرستاد که وضعیت نامناسبی داشت، بنده هم به همراه نیرو برای انجامدادن کارهایی در زاخو ماندیم و با کُردهای سلوپی دیدار و گفتوگو کردم و فردای آن روز، بعد از عقبنشینی پیشمرگه در فاییده، وضعیت خیلی وخیم شد. مردم شروع به کوچ کردند و بحران ناخوشایندی رویداد و بناچار مام جلال بعد از برگزاری چندین جلسه در دهوک، بعد از اجبار زیاد اکثر شخصیتها، دهوک را ترک کرد و به سمت سلیمانیه حرکت کرد و بنده هم از راه باتوفه و آمیدی (که قبلتر آنجا را بلد بودم) به سمت بارزان و بعدها به سمت رواندز حرکت کردم.
لینک یادداشت «ناظم دباغ» در روزنامه «کوردستانی نوی» روز پنجشنبه 10/3/2020:
ناظم دباغ: شیوع کرونا در ایران روابط بازرگانی میان ایران و اقلیم کردستان را متوقف نکرده است
منتشر شده در مصاحبه ها«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران گفت: شیوع ویروس کرونا در ایران؛ باعث بستهشدن مرزها و متوقفشدن روابط بازرگانی میان ایران و اقلیم کردستان نشده است و برعکس، به صورت مداوم زیرنظر امنیت و تیمهای پزشکی قرار دارد. صبح همین امروز، هزار ماشین ترانزیت از بندرعباس منتظر بودند که به آنها اجازه ورود به اقلیم کردستان داده شود که در نهایت، به آنها اجازه داده شد که از طریق مرز باشماخ وارد خاک اقلیم کردستان شوند.
وی همچنین گفت: دیروز برای یک بار دیگر، اجازه بازبودن مرزهای میان ایران و اقلیم کردستان، برای یک هفته دیگر تمدید شد.
«ناظم دباغ» در آغاز گفتوگو با صدای آمریکا گفت: ما برای اینکه مرزهای ایران و اقلیم کردستان به مدت یک هفته باز باشد، به صورت مداوم در ارتباط بودیم؛ همه بارهایی که به کردستان رفته بود از طریق تیم ویژه بارزگانی، امنیتی و پزشکی آن ماشین، مورد بررسی و بازبینی دقیق قرار گرفت و به این معنی است که مرزهای اقلیم کردستان برای مراودات بازرگانی با ایران باز است. ولی به شرطیکه ماشینهایی که به آنجا میروند از یک راه مشخص و معین و زیرنظر تیم امنیت و پزشکی مورد بررسی قرار میگیرند و پس از آن به آنها اجازه ورود داده میشود تا کسانی که مریضی دارند و یا مشکوک به مریضی هستند به آنها اجازه ورود به اقلیم کردستان داده نشود.
نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران در ادامه سخنانش اظهار داشت: دلیل اینکه حکومت اقلیم کردستان این تصمیم را میگیرد آن است که به بازار و کالاهای ایرانی نیاز مبرم و ضروری دارد و به همین دلیل، این کالاهایی که از ایران و چین وارد اقلیم کردستان میشوند همانطور که به آن اشاره کردم توسط وزارت بهداشت و همچنین کمیسیونی که برای مقابله با کرونا فعالیت میکنند؛ مورد بازبینی دقیق قرار میگیرند. ما امروزه مرز طولانی با جمهوری اسلامی ایران داریم و این موضوع کرونا هم آنقدری که به یک کار سیاسی تبدیل شده است به همان اندازه، به عنوان یک موضوع طبیعی به آن نگریسته نمیشود؛ که سالانه چندین مریضی به همین شیوه، شیوع پیدا کردهاند و افراد زیادی را به کام مرگ کشیدهاند. به همین دلیل، این روزها همه افراد، میتوانند با استراحت و بدون استرس، در برابر این بیماری که شیوع پیدا کرده است، از خود مراقبت کنند.
وی همچنین گفت: من نمیتوانم بگویم که اقلیم کردستان، جایگزین ایران و یا بدیلی برای آن پیدا نکند، ولی همین قدر میدانم تاکنون بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران، بخش اصلی و ضروری زندگی و نیازهای اقلیم کردستان است. همین امروز، طول کاروان ماشینها در مرز باشماخ نزدیک به 15 کیلومتر بود، متأسفانه اقلیم کردستان نتوانسته است که محصولات محلی را جایگزین تعدادی از محصولات وارداتی کند.
«ناظم دباغ» در ادامه سخنانش تأکید کرد: اگر اقلیم کردستان دستور بستهشدن مرزها را صادر میکرد؛ تاکنون به این مرحله نرسیدهایم که ایران چه تصمیمی میگرفت، ولی مطمئناً هم اکنون که خودشان وضعیت را زیرنظر دارند، ضروری است که آن را حق طبیعی اقلیم کردستان بدانند؛ ولی تا این لحظه، این تصمیم گرفته نشده است.
نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران، در جواب این سوال که اگر در روزهای آینده به دلیل ادامه کار بازرگانی اقلیم کردستان با ایران، ویروس کرونا به اقلیم کردستان منتقل شد، آیا ایران این آمادگی را دارد که به اقلیم کردستان کمک کند؟ گفت: به نظر من، ایران در موارد زیادی همچون جنگ داعش، با اقلیم کردستان همکاری کرده است و بدون شک، هر آنچه در توان داشته باشد به شرطیکه اقلیم کردستان از آنها درخواست کند، پیشبینی میکنم که ایران، جواب این درخواست را خواهد داد.
لینک گفتوگو:
https://www.dengiamerika.com/a/iran/5311166.html
گفتگو با ناظم دباغ|ماجرای چک ضمانت سردار سلیمانی برای کمک به اقلیم کردستان/ کمک ایران جلوی مصیبت داعش در منطقه ما را گرفت
منتشر شده در مصاحبه هانماینده اقلیم کردستان در ایران گفت: تلافی خون سردار سلیمانی برای مردم دستاوردهای خوبی خواهد داشت و امیدوارم همه رهبران مثل ایشان باشند و ایشان را الگوی خود قرار دهند.
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم- پرونده ویژه «هجر حبیب»: «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان ازجمله افرادیست که به واسطه مسئولیتی که از سالها قبل تاکنون داشته، در مقاطعی از نزدیک با سردار شهید قاسم سلیمانی کار کرده و با او آشنایی دارد.
ناظم دباغ نزدیک به دو دهه نمایندگی حکومت اقلیم کردستان در ایران را برعهده دارد و از دوستان نزدیک جلال طالبانی دبیرکل فقید اتحادیه میهنی کردستان عراق است که او نیز ارتباط دوستانه زیادی با سردار سلیمانی داشت.
آقای دباغ در گفتگو با تسنیم به بیان برخی خاطرات خود از سردار قاسم سلیمانی پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید:
بیشتر بخوانید
* سپاسگزاریم بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید. لطفا بفرمایید آشنایی شما با سردار سلیمانی از کجا و چطور آغاز شد؟
آشنایی ما به سال 1991 برمیگردد که به عنوان نماینده مرحوم آقای جلال طالبانی دبیر کل حزب اتحادیه میهنی و بعدا رئیس جمهور عراق این دیدارها انجام میشد.
عمدتا ارتباط کُردها از طریق قرارگاه رمضان بود که یکی از زیرمجموعههای نیروی قدس محسوب میشد. من خودم اولین بار بعد از قیام اقلیم کردستان و تاسیس اولین کابینه حکومت اقلیم به همراه هیاتی به ریاست شهید سامی عبدالرحمان به ایران آمدم و با آقای مرحوم حبیبی که آن موقع معاون اول رئیس جمهور بودند و سپس با فرمانده نیروی قدس دیدار کردیم. البته در آن مقطع ما شناخت چندانی از ایشان نداشتیم ولی بعدها این آشنایی و دیدارها بیشتر شد و هر زمان که نیاز بود، به عنوان نماینده آقای طالبانی درخواست ملاقات میدادم و این دیدار انجام میشد.
* به لحاظ شخصیتی سردار سلیمانی را چگونه میدیدید؟ کدام ویژگی ایشان در نظر شما از بقیه برجستهتر بود؟
ایشان یک فرمانده شجاع، صادق، باوفا، سیاستمدار، با درک و فهم و و مخلص بود. در تمام جلساتی که با ایشان داشتم می دیدم که با کمال دقت و آرامش به حرف های طرف مقابل گوش می داد و پس از آن نظرش را بیان می کرد و اگر موضوع با اهمیتی مطرح میشد، سعی میکرد خیلی سریع آن را به نتیجه برساند. تسلط کاملی بر روی موضوعات داشت و کارهایش را با گفتگو پیش میبرد و در این مسیر سعه صدر بالایی هم داشت.
* در مورد اقلیم کردستان در دیدار با سردار سلیمانی بیشتر روی چه موضوعاتی بحث میشد؟
سردار سلیمانی ارتباط و نقش زیادی در موضوعات مرتبط با عراق داشت. خب طبیعتا این جلسات چندان رسانه ای و حتی ضبط هم نمیشد ولی این حضور یک حضور پررنگ و تاثیرگذار بود.
یادم هست مدت کوتاهی پس از قیام اقلیم کردستان، به دنبال این بودیم که امکانات و خدمات بیشتری به مردم خودمان ارائه دهیم. یک شرکت ایرانی قبول کرد که برای ما چاه بزند اما چون میترسید امریکایی ها دستگاه هایش را بزنند، برای همین از ما ضمانت خواست و تاکید هم کرد که این ضمانت باید از ایران تامین شود. این برای ما کار سختی بود. موضوع را به گوش سردار سلیمانی رساندیم و ماجرا را برای او توضیح دادیم. به ایشان گفتم این شرکت از ما ضمانت یک میلیون دلاری می خواهد. بلافاصله ایشان یک چک یک میلیون دلاری نوشتند و به آن شرکت دادند و گفتند اگر دستگاههایتان به ایران برنگشت این چک را بردارید. برای تامین برق هم باز ایشان نقش زیادی داشت که وزارت نیروی ایران قبول کرد هزار مگاوات برق عراق را تامین کند که از این میزان، 300 مگاواتش برای اقلیم کردستان بود.
ما در زمینه سوخت (نفت و گاز) هم با مشکل روبرو بودیم و انتقال اینها از مرزها برایمان کار مشکلی بود. مرزبانی در ایران برعهده نهاد دیگری است ولی سردار سلیمانی با مراکز مختلف مثل قرارگاه حمزه و دولت هماهنگ کرد تا مرز پرویزخان موقتا به مدت 6 ماه برای انتقال سوخت به مناطق گرمیان، کلار و سلیمانیه باز شود و بعد از 6 ماه نیز مجددا این زمان را تمدید کردند.
ایشان بعد از پایان مدت تمدید دوم گفتند وقتی هم مردم ایران و هم کردستان از این موضوع نفع میبرند، چرا باز بودن مرز را دائمی نکنیم؟ این اقدامات در زمانی انجام شد که مردم ما نیاز مبرمی به آب، برق، نفت، گاز داشتند و همین تاثیر سردار سلیمانی بود که باعث شد مرزها فعال شوند.
حتی چند روز قبل از حمله داعش، خود شهید سلیمانی در منطقه مخمور و اربیل حضور داشت و از مناطق مختلف دیدن کرد. نظرشان این بود که نیروهای پیشمرگه در جبهه ها به همکاری و تجهیز بیشتر نیاز دارند، به همین دلیل وقتی شب تماس گرفتند و گفتند داعش حمله کرده و در خواست کمک شد، چون ایشان اطلاعات قبلی داشت برای فرستادن کمک و حضور مشاورین ارتشی و سپاهی ایرانی به سرعت اقدام کرد.
* کمک هایی که در جنگ داعش به اقلیم کردستان می شد به چه شکلی بود و سردار سلیمانی چگونه به آنجا آمدند و چکار کردند؟
شبی که داعش به اربیل حمله کرد، مسئولین اقلیم با مقامات جمهوری اسلامی ایران و آقای سلیمانی تماس گرفتند.
چندی پیش هم یکی از فرماندهان ارتش ایران در این باره صحبت کرد که قرارگاه جنگ با داعش را در اقلیم کردستان عراق داشتیم.
از زاخو تا جبل حمری در منطقه خانقین و کلار این قرارگاه برای مشورت و راهنمایی و فرستادن کمک نظامی به نیروهای پیشمرگه و جنگیدن با داعش وجود داشت.
برخی تصاویر هم از حضور سردار سلیمانی در کنار نیروهای پیشمرگه و دیگر نیروها هم در کردستان منتشر شد که در حین مقابله با داعش بود و البته همانطور که گفتم، ایشان قبل از شروع درگیریها هم در آنجا حاضر بودند.
* زمانی که داعش حمله کرد و عراق از ایران درخواست کمک کرد، اگر ایران همکاری صورت نمی گرفت، چه اتفاقی میافتاد؟
من قبلا هم گفتهام که اگر ایران و کمک های ایران نبود در همان ابتدا بغداد به دست داعش می افتاد. ایران کمکهای زیادی کرد و اگرچه کمک های هوایی دیگران هم تاثیر داشت ولی سرنوشت جنگ بر روی زمین مشخص میشود و ایرانیها در این زمینه کمک های بسیاری کردند.
اگر این کمک ها نبود مصیبت بزرگی برای مناطقی که داعش به آنها حمله کرد به وجود میآمد و به آسانی نمیشد این مصیبت را جبران کرد ولی خوشبختانه با همکاری ایران جلوی این مسأله گرفته شد.
بعدا هم آقای مسعود بارزانی به عنوان رئیس اقلیم کردستان، پیام تشکری برای رئیس جمهور ایران فرستاد و از اقدامات جمهوری اسلامی به عنوان کشوری که در همان ساعات اول کمک هایش را برای مقابله با داعش فرستاد، تشکر کرد.
آقای بارزانی در آن نامه نوشته بود که ما همین انتظار را هم از جمهوری اسلامی داشتیم و خوشبختانه این اقدام انجام شد که در موقع نیاز و لحظه اول این کمک ها رسید.
* ارتباطات سردار سلیمانی و آقای طالبانی چگونه بود و این ارتباط در پیشبرد اهداف دو طرف چه تاثیری داشت؟ اگر درباره ارتباط این دو نفر خاطره ای دارید بفرمایید.
بنده عموما در جلسات آنها حضور داشتم و گاهی هم بیرون می آمدم تا آنها راحتتر باهم صحبت کنند.
آنچه من از روابط سردار سلیمانی و مام جلال برداشت کردم، یک رابطه برادرانه، صادقانه و وفادارانه بر مبنای گذشته و رابطه خوبی بود که از لحاظ سیاسی، ایدئولوژی فکری و ملیگرایی باهم داشتند.
چند بار سردار سلیمانی به خود بنده گفت که من خیلی این برادر بزرگوارم (جلال طالبانی) را دوست دارم چون فرد صادقی است؛ مثل برخی دیگر نیست که جلوی امریکاییها علیه ما باشد و جلوی ما علیه آنها.
آقای طالبانی هم برای سردار سلیمانی احترام زیادی قائل بود و می گفت او کسی است که به خوبی من را درک می کند و در موقع نیاز به کمکمان میآید و تاکید داشت که این روابط باید حفظ شود.
سردار سلیمانی یک انسان صادق، خاکی و دوست داشتنی بود، هیچگاه به یاد ندارم که چیزی را برای خودش یا خانواده اش خواسته باشد مثلا در اقلیم کردستان برای فرزندانش یک فعالیت اقتصادی راه بیندازد.
* مردم اقلیم چه نظری راجع به سردار سلیمانی داشتند و چقدر او را می شناسند؟
سردار سلیمانی در هر جنگی که نیروهای پیشمرگه با داعش داشتند، حضور پیدا میکرد و اگر هم خودش نبود، همکارنش را میفرستاد. طبیعتا نیروهای پیشمرگه وقتی به خانه هایشان برمی گشتند این موضوعات را تعریف می کردند و دیگران هم با او آشنا میشدند. برای همین مردم ما شناخت خوبی از ایشان و کمک هایش به اقلیم کردستان دارند.
ایشان تاکید زیادی روی وحدت و همکاری گروههای کُرد و شیعه و اهل سنت با هم داشت و این را در جلسات مختلف با حضور همه افراد بارها مورد تاکید قرار داد.
* چگونه از شهادت ایشان مطلع شدید؟
صبح اول وقت یکی از همکارانم پیامی داد و گفت که متاسفانه این اتفاق افتاده است. خبر ناگواری بود و اگر اثر آن برای من بیشتر از شنیدن خبر فوت آقای طالبانی نبود، کمتر هم نبود. مرگ ایشان خسارتی جبران ناپذیر است و با توجه به شناخت و روابط شخصی که با ایشان داشتم، معتقدم به آسانی کسی مثل ایشان پیدا نخواهد شد.
* بسیاری معتقدند بعد از شهادت ایشان، تشییع جنازه ای که مردم عراق کردند به لحاظ سیاسی و بین المللی یک پیام بزرگ داشت و این حادثه وحدت بین مردم ایران و عراق را بیشتر کرد. تحلیل شما در اینباره چیست؟
این حضور پر شور یک اتفاق نادر بود و همه شیعیان نه فقط ایرانیها را تحت تاثیر قرار داد. شما به تصاویر و فیلمهای منتشر شده در ایران و عراق نگاه کنید، مردم عراق هم وظیفه خود را در تکریم و پاسداشت سردار سلیمانی ادا کردند.
* به نظر شما چرا امریکایی ها دست به ترور سردار سلیمانی زدند؟
اولا ترور حاج قاسم از طرف رئیس جمهور عراق محکوم شد که این محکومیت معنی و دلیل دارد. آمریکا با این کار حاکمیت عراق را نقض کرد که کاری قبیح و غیرقابل قبول است.
این اقدام حتی در بین خود امریکایی ها هم موجب اختلاف نظر شد که آیا کار مثبتی بود یا نه؟
عملکرد سردار سلیمانی در عراق و سوریه و لبنان؛ اقدام علیه تروریسم بود ولی من فکر میکنم در لابی صهیونیسم و ترامپ کسانی بودند که این کار را به منفعت خودشان میدانستند تا از این طریق روابط ایران و عراق را خراب کرده و همچنین عامل اصلی مقابله با تروریسم در منطقه را از میان بردارند چراکه آشوب در منطقه به نفع آنهاست اما من معتقدم ضرر این اقدام برای آمریکایی ها از نفع آن بیشتر است.
این یک حقیقت است که قربانی شدن افراد بزرگ، آثار با برکتی برای مردم آن کشور دارد و این افراد ماندگار هستند.
من فکر میکنم تلافی خون ایشان برای مردم دستاوردهای خوبی خواهد داشت و امیدوارم همه رهبران مثل ایشان باشند و ایشان را الگو قرار دهند.
* اگر بخواهید چند کلمه با سردار سلیمانی صحبت کنید، به عنوان یک دوست به او چه خواهید گفت؟
به ایشان میگویم تو زنده هستی و جایت خالی نیست. تو در قلب مردم ملتت جا داری. امیدوارم با آرامش بخوابی. آنچه کردی در یاد و قلب مردم خواهند ماند و مرگت با افتخار و با عزت بود. مردم اخلاص خود را در مراسم عزایت به تو نشان دادند و ان شاءالله جایت در بهشت باشد. خدانگهدار.
انتهای پیام/
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/12/10/2209539/گفتگو-با-ناظم-دباغ-ماجرای-چک-ضمانت-سردار-سلیمانی-برای-کمک-به-اقلیم-کردستان-کمک-ایران-جلوی-مصیبت-داعش-در-منطقه-ما-را-گرفت
آخرین اخبار
- «ناظم دباغ» با «صفین دزهیی» رئیس اداره روابط خارجی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با هیئت صادرات و واردات و اتاق بازرگانی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با خانم «مایرا کوپرز» معاون نماینده «یونامی» در ایران دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با مسئول بخش خاورمیانه و میانه عراق در وزارت امور خارجه ایران دیدار کرد
- ناظم دباغ: مهمانان اقليم كردستان عراق نبايد باعث سلب آسايش و امنيت ميزبان شوند
- در گفتوگوی اختصاصی با ایرنا؛ نماینده اقلیم کردستان عراق: درباره گروههای کرد مخالف ایران تصمیم جدی میگیریم/مقرهایشان تخلیه خواهد شد
- مسئول عالیرتبه کُرد، تهدیدهای بسیار بزرگی را فاش میکند
- ایران با کنار گذاشتن جریان صدر در تشکیل دولت جدید عراق ، مخالف است
- «ناظم دباغ» در تهران با ماموستا «علی باپیر» دیدار کرد
- «ناظم دباغ» و «سلام رشدی» با «سایمون شیرکلیف» سفیر انگلستان دیدار کردند
- «ناظم دباغ» با خانم «مایرا کوپرز» معاون نماینده «یونامی» در تهران دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با «لوریس رومرو دیاس» کنسول سفارت اسپانیا در تهران دیدار کرد
- ایران در تلاش است تا میان اتحادیه میهنی و حزب دموکرات میانجیگری کند
- اظهارات ناظم دباغ دربارە میانجیگری ایران میان حزب دمکرات و اتحادیە میهنی کردستان
- ناظم دباغ: ایران میان حزب دمکرات و اتحادیه میهنی میانجیگری نمیکند
- «ناظم دباغ» با هیئت عالي دانشگاه پیام نور ایران گفتوگو کرد
- پیام تبریک «ناظم دباغ» به ماموستا «عرفان علی عبدالعزیز» رهبر حزب جنبش اسلامی کردستان
- «ناظم دباغ» و «سلام رشدی» در تهران با «محمد حاجی محمود» دیدار کردند
- «ناظم دباغ» با خانم «لیندال ساکس» سفیر کشور استرالیا در تهران گفتوگو کرد
- «ناظم دباغ» با خانم «ماثیو» کاردار سیاسی سفارت انگلستان در تهران دیدار کرد
- نمایندە دولت اقلیم کردستان در تهران: ایران حکم دادگاه فدرال عراق دربارە نفت اقلیم کردستان را موضوعی داخلی می داند
- در میزگرد "بررسی تحولات عراق" در ایسنا مطرح شد: صدر بدنبال زعامت سیاسی شیعیان است/ آمریکا حساب شده از عراق میرود
- ناظم دباغ: ایران به حزب دمکرات و اتحادیه میهنی اعلام کرده که برای ریاست جمهوری دو کاندید داشته باشند
- نمایندە دولت اقلیم کردستان در تهران: نگرانم برخی سیاست ها در عراق ما را بە وقایع مقطع رفراندوم و پس از آن بازگردانند
- ناظم دباغ نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران در گفتوگو با ستاره صبح: در ساختار سیاسی عراق سهم خواهی مطرح است نه عملکرد مثبت یا منفی
- «ناظم دباغ» در تهران با «محمد حاجی محمود» دیدار کرد
- نمایندە دولت اقلیم کردستان در تهران: ایران برای تصدی منصب ریاست جمهوری عراق حامی اتحادیه میهنی است
- رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در گفتوگو با آنا:کشورهای دخیل در موضوع مهاجران غیرقانونی به فکر منافع خود هستند/ مهاجرت تابع شرایط اجتماعی و سیاسی است
- نماینده دولت اقلیم کردستان در تهران: حزب دمکرات درخواست کرده نامزد اتحادیه میهنی برای ریاست جمهوری عراق با موافقت احزاب کُرد انتخاب شود
- پیام ایران به اقلیم کردستان؛ وارد منازعات شیعان و سنی های عراق نشوید