رئیس اقلیم به پیشنهادها و طرحهای جایگزین بیتوجهی کرد
لیلا ابراهیمیان: سوم مهر، تاریخ برگزاری همهپرسی استقلال اقلیم کردستان بود؛ طرحی که بیشتر دولتهای منطقه و جهان با آن موافق نبودند. از همان ابتدای طرح همهپرسی، پیشنهاد ایران تعویق آن بود تا آخرین واکنش که یک روز قبل از برگزاری همهپرسی، علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی، از مسدودشدن مرزهای هوایی کردستان عراق خبر داد. البته قبل از آن هم ایران در دیدار با نمایندگان اقلیم کردستان که با هیئتی به ایران آمده بودند، درباره طرح جایگزین گفتوگو کردند. سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، هم در دیدار با مسعود بارزانی از طرح پیشنهادی ایران گفته بود. موضع ترکیه هم درباره همهپرسی در اقلیم کردستان مخالفت بود؛ مخالفتی صریح و آشکار، اما با همه این مخالفتها، همهپرسی در اقلیم کردستان عراق برگزار شد. حالا عراق روزهای پرتنشی را پشتسر میگذارد؛ تنش از اربیل به کرکوک رسیده و دامنه آن از کرکوک به اربیل بازگشت. حیدر العبادی، نخستوزیر عراق، بعد از یک جلسه امنیتی به نیروهای عراقی دستور داد عملیات بازپسگیری کرکوک را آغاز کنند. در پی این دستور، نیروهای نظامی عراق که در روزهای اخیر با تجهیزات نظامی در مرزهای کرکوک مستقر شده بودند، وارد شهر شدند و پس از عقبنشینی پرحرفوحدیث پیشمرگههای کُرد، توانستند چند موضع مهم را در جنوب کرکوک به تصرف خود درآورند. براساس بیانیه ارتش عراق، این نیروها توانستند پایگاه نظامی «کی۱»، میدان نفتی «بابا گورگور»، ساختمانهای شرکت نفت شمال، یک نیروگاه برق و مجتمعهای صنعتی را تصرف کنند، اما در اربیل صدای دیگری به گوش میرسد؛ رئیس اقلیم کردستان عراق در اولین واکنش رسمی پس از درگیری در کرکوک با صدور بیانیهای اعلام کرد پیشرویهای نیروهای دولتی در کرکوک به دلیل «خیانت» یکی از احزاب کُرد بوده است؛ سخنی که بهطور غیرمستقیم «اتحادیه میهنی» را هدف گرفته بود. روز گذشته، «بافیل طالبانی»، فرزند جلال طالبانی فقید و از اعضای ارشد حزب اتحادیه میهنی کردستان، در گفتوگو با شبکه «فرانس ٢٤»، این سخن بارزانی را «ادعایی بیاساس» خواند. ناظم دباغ، هم در گفتوگو با «شرق» به این مسئله پاسخ میدهد و از تحولات اقلیم کردستان عراق بعد از همهپرسی استقلال میگوید. او این همهپرسی را اشتباهی میخواند که درنتیجه بستهبودن پارلمان اقلیم کردستان و مشاورههای بد به مسعود بارزانی رخ داده است. او معتقد است سیاستمداری که برای فردای تصمیم خود برنامه نداشته باشد، بیسواد است. بعد از پایان همهپرسی طرح جایگزین آمریکا، انگلستان، فرانسه و سازمان ملل در پارلمان کردستان که بعد از دو سال تعطیلی، بازگشایی شده است، رأی نیاورد و اقلیم کردستان همچنان بر خواسته خود، پذیرش نتیجه همهپرسی، تأکید دارد. آخرین موضع دولت عراق این است: دادگاه عالی فدرال عراق دستور توقف برگزاری همهپرسی استقلال اقلیم کردستان را صادر كند. در این وضعیت، با «ناظم عمر دباغ»، نماینده اتحاديه ميهني و اقليم، به گفتوگو نشستیم.
تحولات بهسرعت در اقلیم کردستان عراق رخ میدهد.
بله! متأسفانه اینطور است. نباید این اتفاقات در اقلیم کردستان عراق میافتاد؛ البته از روز گذشته، وضعیت به ثبات نسبی برگشته است. عراق با همکاری و توافق دستهجمعی نیروهای آمریکایی و کشورهای منطقه توانست تاحدی نیروهای پیشمرگه را از مناطق کرکوک و مناطقی که قبل از جنگ داعش در اختیار دولت مرکزی بود و بعد از آن به دست کُردها افتاد، بیرون کند. این مناطق از خانقین تا سنجار، چاههای نفت زمار و باشیق است. همچنین حکومت اقلیم کردستان در اطلاعیهای، پذیرش پیشنهاد نخستوزیر عراق را برای مذاکره طبق قانون اساسی عراق اعلام کرده است. منتظر هستیم شرایطی فراهم شود تا نمایندههای حکومت اقلیم کردستان با نماینده حکومت مرکزی بغداد جلسه مشترک برگزار کنند.
چرا متأسفانه؟
این دو جنبه دارد؛ اول به دلیل اینکه ما نتوانستیم بهخوبی مشکلات و خطراتی را که قبلا دوستان کُرد، درباره خطر برگزاری همهپرسی به آنها اخطار داده بودند در نظر بگیریم. ما نباید همهپرسی استقلالخواهی را برگزار میکردیم. برگزاری همهپرسی واکنشهاي بینالمللی را در پی داشت، اگرچه با میانجیگری آنها حمله نظامی بغداد به اقلیم کردستان خنثی شد. حالا باید در چارچوب قانون اساسی عراق، مشکلات خود را حل کنیم و باید به قبل از سال ٢٠١٤ برگرديم؛ یعنی جغرافیای اقلیم کردستان که حکومت اقلیم آن را در نظر داشت، کوچکتر شد. شاید مرزهای ما به سال ٢٠٠٣ میلادی برگردد؛ یعنی قبل از فروپاشی صدام حسین.
چرا اقلیم کردستان عراق، به پیشنهادهای قبل از برگزاری همهپرسی برای بهتعویقانداختن آن بیتوجه بود؟
اشتباه دقیقا همین است؛ باید بپرسیم چرا رئیس اقلیم کردستان به پیشنهادها و طرحهای جایگزین بیتوجهی میکرد و دلیل این پافشاری بر برگزاری انتخابات چه بود؟ شاید دلیل اصرار رئیس اقلیم کردستان به این مسئله، مشاورهها و رایزنيهایی است که بهدور از واقعیتهای سیاسی انجام میشد. مسعود بارزانی، تنها این تصمیم را نگرفته است، همه گروههایي که در اقلیم کردستان هستند و کسانی که به او مشاوره میدادند به یک اندازه در این مسئله خطاکارند. این افراد یا از سیاست بینالمللی اطلاعی نداشتند یا از این رویه منظور خاصی داشتند.
چه منظوری؟
بههرحال اینها میخواستند کُرد را به مسیری یا بازی بینالمللیای بکشانند که در نهایت مجبور شوند قانون اساسی عراق را بپذیرند؛ در اینجا فدرالیسم به فدرالیسم حقیقی برمیگردد. یعنی دولت مرکزی درباره سیاست دفاعی، مالی و خارجه تصمیم میگیرد. کُرد اختیارات قبلی خود را از دست میدهد. ما قبلا اختیاراتی در حد یک دولت داشتیم ولی بعد از این ممکن است حتی دفتر نمایندگی اقلیم کردستان در کشورهای مختلف هم پابرجا نماند و در دل سفارت عراق در تهران تعریف شود. قانون اساسی اجازه دفتر مستقل به اقلیم کردستان را نمیدهد.
مشاوران آقای بارزانی چه کسانی بودند؟
فعلا صلاح نیست این افراد را اسم ببریم؛ این افراد يا اطلاعی دقیق از مسائل سیاسی ندارند یا اینکه واقعا میخواستند کردستان را به بحرانی سوق دهند که نتیجه آن محدودیت برای کردها باشد.
این نوعی پاککردن صورتمسئله یا سلب مسئولیت از افراد رده بالای سیاسی است؟
بالاخره کردستان به مسیری رفت که اتحاد بین کشورهای منطقه خیلی بهسرعت انجام شد. کشورهای اروپایی و سازمان ملل هم با بغداد همراهی کردند. در این مشکلات چندروزه، آمریکاییها مدام میگفتند باید کردها به مذاکره با بغداد برگردند و در چارچوب قانون اساسی عراق، به حفظ وحدت با بغداد یاری رسانند. این پیامها مشخص است؛ یعنی این دولتها سیاستهای قبل از ١٦ اکتبر کردستان را پذیرا نیستند.
اتحادیه میهنی کردستان عراق چه راهبردی را در پیش داشت؟
به نظرم رهبری اتحادیه میهنی کردستان عراق، باید بیشتر به مشورتها و پیامهایی که از کشورهای دوست داده میشد توجه میکرد ولی متأسفانه از زمان بیماری مرحوم مامجلال طالبانی، اقلیم کردستان با خلأ رهبری ایشان روبهرو شدهاند. آقای طالبانی سیاستمداري واقعگرا بود و به خواست فردی توجه نداشت. او جداییطلبی کردستان را رؤیایی میدید که ممکن است در خواب تعبیر شود نه در واقعیت. تأکید طالبانی بر حفظ وحدت عراق در چارچوب قانون اساسی عراق بود و اينكه در پارلمان عراق به حقوق اساسی همه مردم و کردها توجه شود. یعنی باید با بغداد توافق استراتژیک داشته باشند. البته حرکت اخیر اقلیم کردستان واکنشی به رفتار نادرست بغداد با اقلیم بود، اما این واکنش اعلام شد.
یعنی چه؟
یعنی مدام تأکید کردند که باید بتوانیم همین مسائل را زمینه جدایی از بغداد قرار دهیم. اشتباه دقیقا همینجاست.
اتحادیه میهنی چه رویهای را دنبال میکرد؟
در کل رؤیای اتحادیه میهنی کردستان برای آینده در چارچوب آرمانهایی که داشت، تأمین و دسترسی به حقوق خود در چارچوب قانون اساسی و حق تعیین سرنوشت بوده است. درون اتحادیه عدهای مخالف برگزاری همهپرسی بودند و عدهای از آن حمایت میکردند. جماعت کومله اسلامی و حرکت تغییر هم مخالف برگزاری همهپرسی بودند. کل گروههای سیاسی با استقلال کردستان موافق هستند اما با رویه و زمان برگزاری همهپرسی توافق نداشتند. اما روز قبل و بعد از برگزاری همهپرسی مسئله کاملا متفاوت شد؛ یعنی خیلی از گروهها حتی در خود اتحادیه هم اصرار به این کردند که همهپرسی به تعویق بيفتد یا اینکه بعد از پایان همهپرسی گفتند نباید به مسائل بعدی دامن زد و باید با بغداد در چارچوب قانون اساسی توافق کنیم. در درون اتحادیه تکصدایی نبود و صداهای مختلفی به گوش میرسید.
کدام دیدگاه در درون اتحادیه در اکثریت بود؟
اکثریت با کسانی بود که مخالف برگزاری همهپرسی بودند.
آیا اربیل از این مخالفتها مطلع بود؟
کاملا اطلاع داشتند.
چرا توجهی نکردند؟
شاید پاسخ به این چرایی خیلی زود باشد؛ حتما او هم دلایل خاصی برای این اکراه دارد.
شما قبلا در گفتوگو با «شرق» رفراندوم را استراتژی خوانده بودید نه تاکتیک.
من بهعنوان نماینده اقلیم کردستان، بهعنوان سخنگو عمل کردهام. ولی نظر شخصی من همان است که درگفتوگو با «فرانسپرس» گفتم. همهپرسی يك راه برای مبارزه است ولی همه راهها نیست. مبارزه راه دیپلماسی و مردمی هم دارد. باید رهبری مردم، بتواند و بداند چه شرایطی برای پاسخ مثبت به مردم را بداند. رهبری کرد این پاسخ به مطالبات مردم را نمیدانست.
این عدماطلاع را چگونه توجیه میکنید؟
رئیس اقلیم کردستان در جنگ داعش این اطمینان را پیدا کرده بود که اروپا و آمریکا بار دیگر به آنها تسلیحات خواهند داد. آنها فکر میکردند اروپا و آمریکا همان رفتاری را با اقلیم خواهند داشت که در زمان مبارزه با داعش داشتند. ولی من چندین بار گفته بودم که در چارچوب جنگ داعش این کمکها انجام میشد. اروپاییها به عنوان ابزار جنگ به ما نگاه میکردند؛ آنها فکر نمیکردند ما با عراق مشکل سیاسی داریم. من معتقد بودم جنگ با داعش که تمام شود مشکلات کردستان بیشتر خواهند شد و همینگونه هم شد. ما باید خیلی مواظب باشیم وگرنه دشمنان از این خطاها استفاده خواهند کرد و یکی از همین اشتباهها، برگزاری همهپرسی بود. ایران، عراق و ترکیه الان باهم متحد هستند؛ اگر کرد باعث امنیت در منطقه نشود مسلم است که آنها علیه کرد متحد خواهند شد.
تعطیلی پارلمان کردستان چقدر بر این تصمیم که شما آن را اشتباه میخوانید، تأثیرگذار است؟
اگر پارلمان باز بود و همهچیز همانجا بررسی میشد، این اشتباه پیش نمیآمد. پارلمان دو سال بود که تعطیل بود.
چرا؟
پارلمان کردستان واقعی نبود، فراکسیونها دستورات حزبی میگرفتند و بعد دستهجمعی رأی میدادند. یکی از مشکلات قانون اساسی کردستان بود؛ در قانون اساسی اقلیم باید تکلیف رئیس اقلیم مشخص میشد که آیا باید در بیرون پارلمان انتخاب میشد یا توسط پارلمان و اختیارات رئیس اقلیم هم محل بحث بود. برای حل این مسئله، طرح تجدیدنظر ارسال شد؛ وقتی دیدند که ممکن است این طرح رأی بیاورد، پارلمان تعطیل شد.
یعنی حزب دموکرات؟
بله! من بارها هم شنیده بودم که حزب دموکرات گفته بود که این بهترین امتیاز و اختیاری است که ما به دست آوردهایم؛ برای همین بهتر است که پارلمان کردستان تعطیل باشد. اگر پارلمان باز بود حتما اتفاق دیگری میافتاد؛ مثلا احزاب کُرد نمیخواستند همهپرسی در این تاریخ انجام شود. اگر پارلمان، پارلمان واقعی بود این اختلافنظرها همانجا مطرح میشد. البته کردها مخالف استقلال نیستند. من هم آن زمان گفتم هرکسی رأی به استقلال کرد ندهد خیانت کرده است؛ یعنی بین بله و خیر به همهپرسی ما حتما بله میگفتیم. خود من بیش از ٥٠ سال است که مبارزه میکنم و این مبارزه برای استقلال و حقوق سیاسی است.
گفته میشود رئیس اقلیم از تغییر موازنه قدرت در کردستان اطلاعی نداشتند.
من اصلا این را قبول ندارم؛ مگر میشود کسی بر جایی حکومت کند و از تغییرات و کموکاستیهای آنجا اطلاعاتی نداشته باشد.
پس اصرار بر برگزاری همهپرسی و در نهایت عقبنشینی از کرکوک چه معنا دارد؟
این سؤال خود من هم هست که باید پاسخ داده شود؛ من هم میپرسم آیا هیچ مدرکی دال بر نتیجه مثبت این اقدام وجود داشت؟ ما گفته بودیم ایران و ترکیه و عراق علیه کردستان متحد خواهند شد؛ یکی با بستن آسمان و دیگری با بستن زمین و يكي ديگر نيز دنبال حمله نظامی است، اما ایران در حمله پیشدستی نمیکند.
پاسخ چه بود؟
آنها میگفتند این تهدیدها چند روز بیشتر طول نمیکشد. ما چند تأییدیه میگیریم تا استقلال محقق شود.
حزب دموکرات از خیانت اتحادیه میهنی میگویند؛ اگر اتحادیه همراهی میکرد، این اتفاق در کرکوک نمیافتاد؟
من از این گفتهها متأسفم؛ کسانی که این حرفها را میزنند میخواهند خیانتهای خودشان را پردهپوشی کنند. در کرکوک در شب اول حمله، اتحادیه میهنی کردستان، طبق گفته فرماندهان ارشد اتحادیه، ١٠٢ شهید و ٢٠٠ زخمی دادهاند. آنها چه توافقی کردهاند که بدون هیچ زخمی و شهیدی از هابانا تا بایحسن تا سنجار و زمار و... عقبنشینی کردهاند. یا ٤٤ حلقه چاه نفت به بغداد تحویل دادهاند؛ آنها با چه توافقی به کردستان خیانت کردهاند؟ اگر کار اتحادیه خیانت بود کار آنها ١٠برابر خیانت بود. بهلحاظ مهمات و قدرت نظامی نیروهای اتحادیه با چه اسلحه و تکنولوژی میجنگیدند، ولی در مقابل آنها با جدیدترین تسلیحات میجنگیدند. چرا آنها در نیمساعت شهر پرده را تحویل دادند؟ چرا مخمور و سنجار و شهرهای دیگر را خالی کردند؟
اتحادیه میهنی در کرکوک چه سیاستی را دنبال کرد؟
به نظر من سیاست اتحادیه میهنی در کرکوک سیاست عاقلانهای بود. آنها نخواستند خسارت بیشتری تحمیل شود. البته کشاندن ارتش هم تا کرکوک جای سؤال است؛ آیا ممکن است که اقلیم کردستان عراق از توانایی نظامی بغداد و همسایهها بیاطلاع باشد. نیروهای دفاعی بغداد، مثل دوران حمله داعش به عراق نیستند و خیلی فرق کردهاند، اما اتحادیه تصمیم گرفت با کمترین خسارت کرکوک را خالی کند. اتحادیه در جلسه ١٦ اکتبر در شهر دوکا گفته باید با بغداد مذاکره کنیم. سؤال دیگر هم این است که دکتر فؤاد معصوم در این جلسه حضور داشت و قرار بود پیشنهادها را به بغداد ببرد، ولی شب حمله شد و منتظر برگشت او به بغداد نشدند. اکثریت اتحادیه خواهان مذاکره با بغداد بودند، ولی در اتحادیه هم کسانی بودند که بارزانی را همراهی کردند.
الان اربیل میخواهد با بغداد مذاکره کند؛ این طرح نسبت به طرحهای قبلی چه امتیارها یا کمبودهایی دارد؟
خیلی نسبت به طرحهای قبلی عقبتر است. متأسفم چرا طرح اولیه را قبول نکردند. طرفی که شکست میخورد باید بیشتر امتیاز بدهد و عراق به ما به چشم پیروز نگاه نمیکند. جامعه بینالملل هم به اقلیم کردستان نظر قبلی را ندارند. الان باید پایبند قانون اساسی باشیم.
امروز مخالفان بارزانی از استعفا تا محاکمه میگویند؛ شما فکر میکنید آینده سیاسی رئیس اقلیم کردستان چه خواهد شد؟
من نمیتوانم درباره این مسئله گفتوگو کنم؛ اما آنچه مهم است این است که کردها باید متحد شوند و صدای واحد و قاطعی داشته باشند. اتحادیه میهنی کردستان و حزب دموکرات کردستان باید بتوانند شریک سیاسی همدیگر باشند؛ مثل خیلی از کشورهایی که نظام چندحزبی یا دوحزبی دارند. الان در آمریکا حزب جمهوریخواه و دموکرات چنین تقسیم قدرت و همکاریای را تجربه میکنند. گروههای سیاسی کُرد باید لجاجت و خودخواهی را کنار بگذارند.
طبق قانون اساسی عراق، اقلیم کردستان چه امتیازی میتواند از این توافق به دست آورد؟
طبق قانون اساسی عراق، اقلیم کردستان بهطور فدرال اداره خواهد شد؛ نیروی نظامی و دفاعی، وزارت خارجه و مالی اقلیم در اختیار بغداد خواهد بود؛ یعنی بعد از این بغداد از ما امتیاز خواهد گرفت نه اینکه ما از آنها امتیاز بگیریم. من دیروز سخنرانی حیدرالعبادی، نخست وزیر عراق را شنیدم که اصلا اسمی از حکومت اقلیم کردستان نمیبرد و بهجای آن در ادبیات خود از هیئت اقلیم کردستان استفاده میکرد؛ قبلا هیئت حکومت اقلیم کردستان میگفت. این همان دادن یک امتیاز از اقلیم به بغداد است.
چطور ممکن است که اقلیم کردستان عراق روز بعد از همهپرسی و حوادث بعدی آن را پیشبینی نکرده نباشد؟
سیاست علم است؛ کسی که فردای سیاست را پیشبینی نکند، بیسواد است.
به نظر میرسد اختلاف قدیمی بین دموکراتها و اتحادیه میهنی بار دیگر خود را نشان میدهد.
اگر کردها اختلافی را مرتکب شدند نباید با دامنزدن به این اختلافها آن را بزرگتر کرد. جناحهای مختلف کردی بهجای مقصرجلوهدادن یکدیگر بکوشند مشکلات را با هم رفع کنند.
خلأ وجود مامجلال طالبانی چقدر در این فضا احساس میشود؟
خیلی زیاد؛ این مشکلات درست مثل شوک برقی به اقلیم کردستان عراق بود تا بتوانند خطاهای خود را جبران کنند و با همدیگر وارد مذاکره شوند و کسی، کسی را مقصر جلوه ندهد.
بهعنوان سؤال آخر، آیا میدانید چه کسی بهعنوان دبیر کل حزب اتحادیه میهنی کردستان انتخاب میشود؟
من هنوز هیچ برآوردی ندارم؛ بهویژه با خروج دکتر برهم صالح که فهرست ائتلافی با شعار دموکراسی و عدالت ارائه داده بود؛ اما بهدلیل اختلافها و فضای موجود در اقلیم کردستان عراق از ادامه کار انصراف داد.