«ناظم عمر دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در جمهوری اسلامی ایران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با تشریح جغرافیای سیاسی و اقلیمی کردها در منطقه خاورمیانه تصریح کرد: درست است که کردستان کشور نبوده اما یک جغرافیای متحد بوده است ولی شرایط زمانی، تاریخی، اتفاقات و جنگهایی که میان امپراتوری ایران و امپراتوری عثمانی روی داد؛ باعث شد تا زمین و قسمتی از این سرزمینها از هم جدا شود. این موضوع باعث شد تا سرزمینهای کردنشین به دو فاز تقسیم شود. یعنی قسمتی از آن در امپراتوری عثمانی و قسمتی دیگر در امپراتوری ایران یا همان امپراتوری عباسی قرار گرفت. پس از جنگ جهانی اول، مجدداً یک تقسیمبندی دیگری به وجود آمد که قسمتی از آن به سوریه پیوست و از ترکیه جدا شد و قسمت دیگر آن نیز به عراق پیوست که در واقع از ایران و ترکیه جدا شده بود. لذا مواردی که ذکر شد یک حقیقتی در جغرافیای کُردی است و به نوعی کردها در این جغرافیا مستقر شدند.
وی ادامه داد: در طول تاریخ عراق جدید، کردها در مبارزه بودهاند و به دلیل مظلومیت و ظلمهایی که در حق آنها صورت گرفته است، نتوانستهاند در صحنههای سیاسی و اجتماعی دولت مرکزی عراق حضور داشته باشند. به گونهای که پس از سقوط صدام و جنگ خلیجفارس، منطقهای مستقل برای کردها به وجود آمد؛ با توجه به اعتقاد خودمان و همچنین با توجه به شرایط زمانی و موضوعی، از آن زمان تاکنون و به نظرم برای آینده هم، این شرایط پابرجاست و کردها مجدداً با عراق جدید متحد شدند و در چارچوب قانون اساسی عراقی پذیرفتیم که یک اقلیم فدرالی در چارچوب یک عراق فدرالیزم محسوب شویم. متأسفانه یک واقعیتی مانند داعش در عراق به وجود آمد و حقیقت کردها و پیشمرگهها خودش را بیشتر نشان داد. به طوریکه آنها از مناطق خودشان دفاع میکنند و علیه تروریسم فعال هستند و باید به این واقعیت اعتراف کرد که امروز تنها نیروی قدرتمند در عراق و منطقه که علیه داعش میجنگد، کردها هستند. درست است که کمک و همکاری بعضی از کشورها و به خصوص دوستان نزدیک همچون ایران به پیشمرگهها رسیده است ولی اگر نیروی قدرتمند پیشمرگه و مردم اقلیم کردستان هم نبود این پیروزیها به دست نمیآمد. شاید دهها اسلحه و تکنولوژی دیگر به نیروهای نظامی در عراق داده شد، ولی نتیجه جنگ آنها با داعش چه شده است؟
دباغ با اشاره به صحبتهای اخیر رئیس سابق ستاد ارتش ایالات متحده گفت: موضوع دیگر یا به بیانی گویاتر بعد دوم این مسأله این است که یک سوم اراضی عراق به دست داعش افتاده است که ساکنان آنها کُرد و شیعه نیستند بلکه اهل تسنن هستند. و اینجا این واقعیت را نشان میدهد که به عنوان اکثریت مطلق، در عراق شکلاً هم منطقه کُردنشین، هم منطقه سنینشین و هم منطقه شیعهنشین در آن مشخص شده است. باید بگوییم در این مناطق، همه طیفی از اقوام اعم از کُرد، سنی و سایرین حضور دارند و به عنوان اکثریت مطلق در این مناطق، هم کُرد شیعه وجود دارد، هم عرب سنی و هم عرب شیعه. اما در منطقه اهل تسنن، قدرت دست داعش است و در مناطق دیگر عراق، قدرت دست شیعهها است و هم اکنون اگر دقت کنیم میبینیم که عراق به سه قسمت تقسیم شده است و اینکه رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا حرفی از تجزیه میزند، در حقیقت یک بررسی نظامی را صورت داده و تمامی تفکرش بر اساس معادلات نظامی است و نه سیاسی. یعنی به لحاظ نظامی بررسی میکنند که کمکهای ارائه شده به دولت و ارتش عراق تا چه حد توانسته است مناطق تحت سلطه داعش را آزاد بکند؟ اما به اندازه خیلی کمتری از این مقدار امکانات، کمکهای ارتش آمریکا از طریق دولت عراق در اختیار پیشمرگهها قرار گرفته است و از آنان حمایت کردند و آنها نیز توانستند درصد بیشتری از مناطق اقلیم کردستان را از وجود داعش پاکسازی کنند.
وی افزود: بعد از آن، باید به تجربه کردها در سوریه اشاره کرد؛ به گونهای که مقاومت کردها در کوبانی به نمادی برای مبارزه و مقاومت تبدیل شد تا جایی که زن و مرد در کنار یکدیگر توانستند مناطق خود را حفظ کنند و پس از آن هم توانستند مناطق دیگری که در دست داعش بود را آزاد کنند. لذا اگر از این لحاظ بررسی کنید میفهمید که کردها به عنوان یک نماد قدرتمند حقیقی؛ هم برای خودشان و هم در مبارزه با داعش تبدیل شدند و باید به این موضوع اشاره کرد که چرا این موضوع در مناطق سنی و شیعه به وجود نیامد؟ به طوری که در عراق، حشد الشعبیها به وجود آمدند و نتایج مثبتی خصوصاً در مناطق تکریت و سامرا به دست آوردند ولی بعد از آن، سکوت در این جریان حاکم شد که البته دلایل خودش را دارد.
نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران در تشریح بیانات مقامات نظامی آمریکا در خصوص بحث تجزیه عراق عنوان کرد: به طور کلی و با توجه به اینکه مناطق سنی، شیعه و کُرد در عراق وجود دارند، باید بگویم که دولت بغداد درصدد است تا یک وحدتی را در عراق به وجود آورد و به نظر سخنان مقامهای نظامی ایالات متحده به این دلیل بوده که اگر این مناطق فدرالی شوند هر بخش مسئولیت دفاع مناطق خود در برابر داعش را به عهده خواهد داشت برای نمونه اگر منطقه سنی در اختیار اهل سنت باشد آن وقت مشخص خواهد شد که مسئولیت بر عهده چه کسی خواهد بود. اما امروز هر اتفاقی که در عراق بیافتد مسئولیت آن بر عهده فرمانده کل نیروی زمینی و ارتش عراق و همچنین بر عهده سیاست دولت عراق خواهد بود و در جبهه جنگ، هر شکستی که باشد به آنها برمیگردد. حقیقت این است که اقوام در مبارزه با داعش نقش و مسئولیت دارند اما این مسئولیت را انجام نمیدهند و نقش اساسی خود را ایفا نمیکنند. به نظرم تفکرات "ریموند اودیرنو" رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا را میتوان از حیث نظامی بررسی کرد؛ چراکه وی دیپلمات یا فردی سیاسی نیست و تنها یونیفرم پوش نظامی است و نظر خود را بازگو میکند و نظر اصلی و نهایی را وزارت خارجه آمریکا اعلام میکند که توسط سخنگوی این وزارتخانه منتشر میشود، لذا ما نباید یک نظری را تحلیل کنیم که از پایه و اساس باطل است.
وی با اشاره به انتخابات آینده ترکیه و چالشی که میان دولت اردوغان با احزاب کردی در این کشور به وجود آمده است بیان داشت: به نظرم امروز پ.ک.ک به عنوان یک تشکیلات کردی در ترکیه، خودش را نماد و نماینده کردهای ترکیه اعلام کرده که در چارچوب کُرد و کردستان خود را مطرح کرده است. در ترکیه تشکیلات ترکی به نام حزب دموکراتیک خلقها ( H.D.P ) وجود دارد که اکثریت آنها کُرد هستند و عدهای بر این عقیدهاند که پ.ک.ک شاخه نظامی و حزب دموکراتیک شاخه سیاسی هستند.
دباغ در تشریح و توصیف حادثه انتحاری شهر سوروچ و کشتهشدن تعدادی از کردها در این حادثه تصریح کرد: متأسفانه مسأله سوروچ یک توطئه برنامهریزی شده بود تا بتوانند شعله این آتش را بر افروخته کنند. چراکه اگر دو پلیس در نقطهای از ترکیه کشته میشوند یا یک انفجاری در مکانی به وقوع میپیوندد، مسئولان حقیقی باید برای مقابله با ناامنی به فکر خنثیسازی ناامنی و توطئه باشند نه اینکه به آن دامن بزنند و به نظرم ترکیه در بازیهای اخیر سیاسی خود شکست خورد. یعنی پس از اینکه در موضوع کردها در ترکیه شکست خورد، چالش دیگری را پیشروی خود میبیند که آنهم مسأله انتخابات آینده خواهد بود. بنابراین در این وضعیت باید یک بحرانی خلق میشد تا ترکیه بتواند شکستهای خود را پردهپوشی کند. بخش دیگر این موضوع؛ در ترس مقامهای ترکیه از کودتای ارتش این کشور نهفته شده است. به گونهای که در قدیمالایام سابقهای از کودتای ارتش ترکیه وجود داشت. در این بین حزب عدالت و توسعه ( A.K.P) نتوانست دولت تشکیل دهد و پیروزی به دست بیاورد و در نتیجه یک بازی دیگری را کلید میزند تا بتواند در آینده از آن بهرهبرداری کند. یعنی از اتفاقات به وجود آمده به نفع خود در انتخابات استفاده کند و یا اینکه همین اوضاع بحرانی را به پیش ببرد تا به این بهانه در انتخابات حرفی برای گفتن داشته باشد. به همین دلیل حزب اردوغان فکر کرده است که به یک نحوی از طریق مذاکره با (M.H.P) حزب حرکت ملیو حزب دموکراتیک خلق (H.D.P) و حزب جمهوریخواه خلق (C.H.P ) میتوانند این موضوع را خصوصاً به حزب حرکت ملی (M.H.P) بفهماند که با کردها مذاکره و آشتی کرده است و این موضوع را خلاف سیاستهای اردوغان میدانند. به بیانی دیگر حرف اصلی حزب دموکراتیک خلقها این است که باید با کردها مذاکره شود و دو حزب جمهوریخواه خلق و حزب حرکت ملی مشترکاً بر این عقیدهاند که حزب عدالت و توسعه به داعش کمک میکند. در اینجا اردوغان و حزبش درصدد این است تا آرایی که از این احزاب به سمت آنها سرازیر شده است را مجدداً و به تنهایی به سمت خود بازگرداند تا بتواند یک دولت تک حزبی را به وجود آورد و با توجه به صحبتهای اخیر احمد داوود اوغلو باید گفت که ترکها درصدد به وجود آوردن امپراتوری عثمانی هستند و تا زمانی که دولت ترکیه تک حزبی نشود نمیتوانند این ایده را عملی کنند.
وی در بیان جایگاه آینده کردها در نظام سیاسی ترکیه اعلام کرد: به مسأله کردها باید در یک چارچوب کلی در منطقه نگاه شود. یعنی موضوع کردها در سوریه، عراق و ترکیه؛ تماماً باید در یک قالب بررسی شود و باید بدانیم کردها در منطقه حضور دارند و در هر نقطهای که حضور آنها بیشتر باشد امنیت هم بیشتر خواهد شد. در سیاست کُردی تنها این موضوع مطرح است که در چارچوب قانون اساسی باید فعالیت شود تا درخواست مردم به دولتهای مرکزی برسد. یعنی در عراق، ما هیچ وقت نگفتیم که کاملاً میخواهیم اعلام استقلال کنیم و زمانی که مشکلات کردها در سوریه و ترکیه حل و فصل شود؛ مسلماً در اوضاع عراق مفید خواهد بود. لذا باید بگوییم که کردها در به روی کارآمدن دولت فعلی عراق نقش بسزایی داشتهاند. به همین دلیل میتوان گفت که شاید در انتخابات آینده ترکیه، کردها بتوانند آراء زیادی را به خود اختصاص دهند. چراکه کردهایی که در حزب عدالت و توسعه حضور داشتند در این فکر بودند که قرار است دولت آینده ترکیه، کردها را هم در نظر بگیرد و به همین جهت دیدیم که عدهای از احزاب کُرد به نفع حزب اردوغان تبلیغات کردند و دلیلشان هم این بود که با یک دولت مرکزی قدرتمند طرف هستند که با کردها آشتی خواهد کرد و حتماً میتواند کردها را پوشش دهد. لذا به نظرم در انتخابات بعدی ترکیه آرایی که از سمت کردها به حزب "آک پارتی" سرازیر شد؛ به سمت همان احزاب کُردی باز میگردد و در حالت کنونی اگر از جنگ دور شویم و به سمت آشتی برویم منفعت آن برای تمامی اقوام و احزاب خواهد بود.
نماینده اقلیم کردستان عراق در توصیف وضعیت فعلی در کوبانی بیان داشت: جنگ روانی که داعش علیه مردم کُرد و خصوصاً ساکنان کوبانی انجام داد در حالت فعلی به سمت خودش بازگشته است. داعش در زمانی که به کوبانی حمله کرد در اوج قدرت بود و مقاومت مردم کوبانی یک مدلی از ترس را در داخل داعش به وجود آورد و در حالت فعلی مقاومت کردها در عراق و حتی در کوبانی به اوج خود رسیده است؛ اما در گذشته به این شکل نبود و دلیلش هم این است که در گذشته همکاریهای بینالمللی نداشتیم اما در حالت فعلی همکاریها و ارتباطات بینالمللی داریم و به همین دلیل حتی در داخل عراق تا حدی در منطقه کردها آن رعب و ترسی که داعش در آنجا به وجود آورده بود از بین رفته و حتی برعکس این ماجرا در آنجا حاکم است.
وی با تأکید بر مثبت بودن طرح اصلاحات عراق که از سوی نخستوزیر این کشور مطرح شده است خاطرنشان کرد: هر طرحی که به عنوان طرح مبارزه با فساد مطرح میشود باید آن را مثبت ارزیابی کنیم. به نظرم حیدر العبادی شجاعت به خرج داد و طرح را اعلام کرد. ولی متأسفانه اگر این طرح را قبلاً با هماهنگی گروههایی که در تشکیل دولت العبادی حضور داشتند، مطرح میکردند قدرت بیشتری پیدا میکرد. امروز ما شاهد یک نارضایتی در عراق هستیم که تنها مربوط به سنیها یا کُردها نمیشود و حتی شیعهها را در برمیگیرد و اتفاقاتی که پیش آمده پرسشهایی را به وجود میآورد که در اجرای این طرح، از چه کسی مشاوره یا راهنمایی گرفته شده است و اصولاً هدف اصلی این طرح چیست و اینکه آیا این طرح یک کودتا است یا یک طرح اصلاحاتی؟ به نظرم در هفتههای آینده شاید مشکلات خیلی بزرگی در عراق به وجود آید و به نوعی یک تصادف سیاسی را شاهد باشیم.
دباغ افزود: طرح اصلاحاتی و ماهیت آن، یک طرح خوبی است اما باید به یاد داشته باشیم که این طرح تنها با اعلام تبلیغاتی یا تأیید چند نفر اجرایی نمیشود و باید ابزار حسن انجام این کار در دست گرفته شود. از اینرو باید بگویم که جایگاه کُردها باید در این اصلاحات مشخص شود و باید بدانیم که ما کجای این اصلاحات قرار گرفتهایم و باید کجا باشیم؟ لذا باید این موضوع را مطرح کرد که در تمامی دنیا و مخصوصاً در کشور خودمان زمانی که پروژه اصلاحی مطرح میشود در اقصی نقاط کشور تأثیرگذار خواهد بود و اگر ناامنی ایجاد شود به مناطق دیگر هم سرایت خواهد کرد.
وی با اشاره به اینکه این طرح میبایست قبل از اعلام رسمی از سوی نخستوزیر عراق بیشتر بررسی میشد، گفت: به این دلیل باید بگویم که طرح اصلاحی، در کل برنامه خوبی است اما به نظر میآید که العبادی دچار یک اشتباه شده است. یعنی قبل از اعلام این طرح، میبایست با نیروها و جناحهای اساسی و اصلی کشور مشورت و صحبت میکرد و بعد از آن طرح اصلاحات را اعلام میکرد. همه میگویند اصلاحات و مبارزه با فساد خوب است اما آنچیزی که در این بین مطرح خواهد بود این است که جمعیت کردهای عراق شریک دولت این کشور هستند و برای تشکیل آن مشارکت کردهاند و باید بدانیم وقتی که اعلام میکنند وزراء باید کم شوند، سه وزیر کُرد در این میان وجود دارند و حتی در میان معاونانی که قرار است برکنار شوند یا اینکه از جمعیت آنها کاسته شود، عدهای کُرد و حتی سنی وجود دارند لذا باید به این موضوع توجه داشت که باید بررسی شود که نقش احزابی که در تشکیل دولت کمک کردهاند، چه خواهد شد؟
دباغ در پایان تصریح کرد: موضوع دیگر این است که تعریف سیاستمدار باید مشخص باشد و سیاستمدار به شخصی میگویند که تجربه سیاسی در شکست و پیروزی را دارا است و نباید از کسی که در گوشه خانه نشسته است، مشاوره سیاسی گرفت. مشاور یا رایزن سیاسی باید تجربه کاری و آکادمیک داشته باشد تا بتواند تصمیم درست را اتخاذ و نهایتاً آن را طرح کند. بنابراین نمیتوان در ابتدا یک تصمیم را اتخاذ و اجرایی کرد و پس از آن بیاییم از دیگران هم نظر بخواهیم و به نظرم باید از کسانی استفاده شود که علاوه بر اوضاع داخلی به اوضاع خارجی هم اشراف داشته باشند.
سوتیترهای گفتوگوی خبرگزاری ایلنا با «ناظم دباغ»:
بعد از حضور داعش در عراق، شرایط جغرافیای سیاسی عراق بیش از پیش تغییر پیدا کرد. یعنی اقلیم کردستان از عراق یک فاصلهای پیدا کرد و این فاصله 1050 کیلومتری به عنوان طول جبهههای داعش باعث شد تا یک خلأ و فاصلهای بین اقلیم کردستان و عراق به وجود آید که تنها یک طرف این قضیه حضور داعش در عراق است.
موضوع این است که باید دید، تسنن در کدام بخش از این مبارزه قرار دارد؟ یعنی باید دید که آیا سنیها میخواهند با داعش و القاعده و به طور کلی تروریسم مبارزه کنند یا نه؟ اگر هم نیرویی از سمت آنها وجود دارد در کجای نقشه مقابله با تروریسم قرار دارد و چه زمانی میخواهد این نیرو را فعال کند؟ در هر صورت آنچیزی که مسلم خواهد بود این است که در هر منطقهای که اقدام به مبارزه و جنگیدن شروع شود و در آن نقطه، طرفدار واقعی نداشته باشید بدون شک پیروزی حاصل نخواهد شد.
به هر ترتیب باید بگوییم که مشکل کردی در ترکیه وجود دارد چراکه اگر چنین مشکلی وجود نداشت دولت ترکیه رسماً اعلام نمیکرد که حقوق کردها را بررسی میکنیم و مذاکرات آشتی با آنها انجام میدهیم. پس باید توجه داشت زمانی که این اظهارات را بیان میکنیم دیگر نمیتوان عکس آن را از یک زاویه دیگر بازگو کنیم.
شاید قبل از انتخابات، ما شاهد یک جنگ یا درگیری دیگری باشیم که دلیلش هم این است تا به مردم ترکیه بفهماند که ناامنی توسط پ.ک.ک در ترکیه به وجود آمده است و تمامی تقصیرها را به گردن کردها بیاندازد. برای همین صراحتاً باید بگوییم که سیاستهای اردوغان در این موضوع پیروز نخواهد شد.
خوشبختانه تا امروز مناطقی که کردها آنجا را آزاد کردهاند با ثبات مانده است و البته این مناطق چندین مرتبه از سمت داعش مورد حمله قرار گرفتند؛ اما نتوانستند به آنها دسترسی پیدا کنند و تنها حملههایی را صورت میدهند و تعدادی کشته میدهند و مجدداً به عقب باز میگردند.
زمانی که میگویند معاون رئیسجمهوری را برکنار میکنیم باید قانون اساسی را هم مدنظر قرار بدهند نه اینکه به صورت دستوری این کار را صورت دهند چراکه قانون اساسی کشور این اجازه را به رئیسجمهوری داده است تا برای خود معاونانی به هر تعداد اختیار کند اما اینکه آنها را به اختیار خود برکنار کنیم به نظرم یک نوع مخالفت با قانون است. به همین دلیل باید با گروههای سیاسی مذاکره میکردند.
گفتوگو: فرشاد گلزاری